قرنها پیش که نظم جهانی به شکل امروز نبوده و کشورها به معنای جامعة امروز وجود نداشت و حتی قوانینی مبنی بر نظم حکومت و حاکمیت وجود نداشت دین اسلام به تدوین مقرراتی نسبت حقوق بیگانگان پرداخته و وظایفی را برای دو طرف ایجاد نموده که بشر امروز هنوز هم پس از گذشت 1400 سال در مقررات بینالمللی به این حد از کمال دست نیافته است. اگر سیاست خارجی در مفهوم امروز را با زمان پیامبر در نظر بگیریم متوجه میشویم که پیامبر در برخورد با اقوام و حکمرانان سرزمینهای همسایه بطور دیپلماتیک رفتار مینمودند و از جنگ خون ریزی خودداری میفرمودند. این عمل در سیرة نبوی و علوی به کرات دیده شده است. از جمله نامة پیامبر به پادشاه ایران مبنی بر دعوت اسلام، گماشتن مالک به عنوان حاکم مصر از سوی حضرت علی(ع) که به مالک سفارش میکنند که مساوات را نسبت به مسلمان و غیر مسلمان در آن سرزمین رعایت فرما، ماجرای ادعای مالکیت حضرت به سپر شخصی یهودی که خود محکوم میشوند و قانون جزیه و فدیه و هزاران مورد دیگر که بیانگر کمال دین الهی پیامبر هستند و متأسفانه عدم تفسیر خوب و تبلیغات سوء علیه اسلام و ضعف و عقب ماندگی و غفلت مسلمین و دنباله روی از سیاستهای غرب منجر به عدم استفاده از قوانین این دین در عرصة بینالملی گردیده است. اما نبود واقعیت موجب از بین رفتن حقیقت نمیشود. اسلام همة نژاد مردم را برابر میداند که این امر در اصول منشور سازمان ملل در سال 1946 گنجانده شده است. اسلام حقوق جنگ را تدوین نموده و به رفتار انسانی با اسرا، پرهیز از جنگ و مذاکره میان طرفین و عدم آسیبرسانی به زنان و کودکان و سالخورگان تأکید میکند که بخشی از این قوانین در کنوانسیونهای ژنو نسبت به حقوق غیر نظامیان در زمان جنگ و اساسنامة کمیتة بینالمللی صلیب سرخ و راهحلهای رفع خصومت در فصل هفتم منشور سازمان ملل آورده شده است. اسلام کشورگشایی و تجاوز را محکوم میکندو امروز شورای امنیت وظیفة این کار را بر عهده دارد. اسلام جامعة جهانی را امت واحده معرفی میکند و امروز بشریت در آرزوی این امر است. در اسلام فرستادگان سایر ممالک بعنوان نمایندگان آن سرزمین محسوب و مصون از تعرض بودند و حقوق دیپلماتیک کنونی این حق را برای سفرای سایر کشورها قائل هستند و در قضیة اهانت فرستادة مسیلمة کذاب به پیامبر و اسلام، ایشان میفرمایند اگر نماینده مصون از تعرض نبود دستور میدادم اعدامت کنند. در اسلام وفای به عهد توصیه شده و در جامعة جهانی امروز حقوق معاهدات تصویب گردیده ست.علاوه بر تمام این تشابههات قوانین اسلامی در جایگاهی رفیعتر از حقوق بینالملل قرار دارد زیرا اخلاق را در دستور کار میگذارد و وجدان پاک بشری را ناظر بر رفتار جوامع انسانی نسبت به یکدیگر معرفی میکند اما جوامع و کشورهای امروزی نفع شخصی را دنبال میکنند و با وجود افزایش تعداد سازمانها و نهادهای بینالمللی هنوز هم کشورها نتوانستهاند در برخورد با یکدیگر انصاف و وفای به عهد را مد نظر داشته باشند. از اینرو کشورها فقط با عمل به دستورات اسلامی و الگوگیری از رهنمودهای قرآن میتوانند روابط صحیح دیپلماتیکی و جهانی عاری از خشونت داشته باشند.
نظرات شما عزیزان: